چگونگي پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره)
براي بررسي چگونگي پيروزي انقلاب لازم است به عوامل و شرايط پيروزي انقلاب در دو بخش و در قالب چند عنوان بپردازيم:
الف) عوامل پيروزي انقلاب
1. گسترش فساد مالي و اقتصادي در شؤون مختلف جامعه:
قراردادهاي استعماري، تاراج ثروت هاي ملي و درآمدهاي عمومي کشور، رواج رشوه در ادارات کشور باعث به وجود آمدن شکاف عميق بين مردم و مسؤولين کشور شده بود که مسلماً اين وضعيت براي ملت رنجيده ايران غير قابل قبول بود.
2. ناهنجاري هاي فرهنگي، مفاسد اخلاقي و مبارزه با مظاهر اسلامي: رژيم پهلوي از همان آغاز با رويکرد مبارزه با فرهنگ اسلامي و ملي پا به ميدان سياست گذاشت و در اواخر عمر خود نيز سياست هاي فرهنگي خود را بر اساس اين ضديت با آموزه هاي سنتي و حمايت و تبليغ فرهنگ غربي گسترش داد. برنامه هاي مبتذل راديو و تلويزيون، مطبوعات تئاتر و سينما، ايجاد مراکز فساد براي جوانان و توسعه مواد مخدر (زير نظر خواهر و برادر شاه)، بر پايي جشن هاي 2500 ساله، جشن هنر شيراز و به طور خلاصه مفاسد فرهنگي رژيم به جايي رسيد که نه تنها مردم ايران تحمل خود را از دست داده بودند بلکه اين وضعيت، تعجب ناظران و مطلعين خارجي را نيز برانگيخته بود.
3. فساد اداري و بي کفايتي در مديريت جامعه:
ساواك چه زماني توسط چه كسي و با چه اهدافي تشكيل شد؟
شكلگيري:
ساواك نام سازمان امنيتي ايران در عصر پهلوي بوده كه برخلاف نام آن تداعي كننده شكنجه و جاسوسي و ناامني در اذهان جامعه و برگرفته از سازمانهاي سيا و موساد ميباشد كه همواره مردم از آن در رعب و وحشت بودهاند. وقتي در سال 1335ش. آمريكا به كمك شاه ايران آمد، دوستان آمريكايي او پيشنهاد تشكيل دو سازمان اطلاعات خارجي و امنيت داخلي را مانند، دو سازمان سيا و اف. بي. آي، آمريكا دادند؛ هسته اوليه اين سازمان در فرمانداري نظامي تهران شكل گرفت و روز 11 مهرماه 1335 خبر آن در مطبوعات به چاپ رسيد. چندي بعد لايحه تشكيل «سازمان اطلاعات و امنيت كشور» كه بعداً به اختصار ساواك نام گرفت، توسط دولت تهيه و به مجلس سنا فرستاده شد. در مجلس سنا عدهاي از سناتورها به شدت با لايحه مذكور مخالفت كردند، از جمله خواجه نوري اين قانون را ظالمانهترين قانون دولت خواند، وي با اشاره به ظلم و ستمهايي كه از سوي مأموران نظامي با استفاده از اين قانون ميتواند صورت گيرد، اين قانون را، موجب محروم شدن مردم از تمام حقوق دمكراتيك و آزاديشان دانست. گلشائيان وزير دادگستري و امير احمدي در رد خواجه نوري صحبت كردند و او در جواب آنها اين شعر را خواند:
ستيز بـا مذهب و جلوگيرى از اشاعه مذاهب آسمانى حكايتى ديرين دارد كه به روايت قرآن كريم و شهادت تاريخ , اين ستيز بى وقفه و بـى هيچ گذشت و تساهل استمرار داشته است بـا ظهور اسلام و بـعثت پيامبـر گرامى آن , حضرت محمدبـن عبـدالله صلى الله عليه و آله يهود و نصارى بـه سركردگى علماى دين مايه خود كه بـا تـحـريف و كتـمان حقايق اديان حضرات انبـيإ سلف ( ع ) همچون حضرت موسى و حضرت عيسى در پـى حـكومت دنيايى يا خدمت بـه حـاكمان دنيا مدار بودند تا توانستند بر عناد و دشمنى خويش بـا اسلام پاى فشردند و بـه فتنه انگيزى و فتنه گرى در جامعه اسلام و ايجاد تشتت در صفوف مسلمين اهتمام ورزيدند . اين تلاش ها كه بـه طور ويژه اى از حمايت كفار و بت پرستان جزيره العرب و سران اشراف آنان برخوردار بودند به اشكال مستقيم و غير مستقيم تجلى مى يافتند .
یکى از خاطرات خیلى جالب من، آن شب اوّلى است که امام وارد تهران شدند؛ یعنى روز دوازدهم بهمن - شب سیزدهم - شاید اطّلاع داشته باشید و لابد شنیدهاید که امام، وقتى آمدند، به بهشت زهرا رفتند و سخنرانى کردند، بعد با هلىکوپتر بلند شدند و رفتند.
تا چند ساعت کسى خبر نداشت که امام کجا هستند! علّت هم این بود که هلىکوپتر، امام را در جایى که خلوت باشد برده بود؛ چون اگر مىخواسشت جایى بنشیند که جمعیت باشد، مردم مىریختند و اصلاً اجازه نمىدادند که امام، یک جا بروند و استراحت کنند. مىخواستند دور امام را بگیرند.
در تبيين و و تفسير حقيقت انقلاب امام خميني(ره) بايد گفت: با وقوع انقلاب اسلاميدر ايران دنيا شاهد رخداد يك معجزهعظيم الهي بود، و اين واقعيتي است كه بارها پير و مرادمان بر آن تأكيد نمودند:
«يك تحول روحي درجامعه پيدا شد كه من غير از آن كه بگويم يك معجزه بود يك اراده الهي بود،نميتوانم اسم ديگري رويش بگذارم. »
و باز ميفرمايد:
خلاصه ای از زندگی حضرت آیت الله خامنه ای قبل و بعد از انقلاب
همراه با نهضت امام خمينى (قدس سره)
آيت الله خامنهاى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آميز امام خمينى عليه سياست هاى ضد اسلامى و امريکا پسند محمدرضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد ميدان مبارزات سياسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشيب هاى فراوان و شکنجهها و تعبيدها و زندان ها مبارزه کردند و در اين مسير ازهيچ خطرى نترسيدند. نخستين بار در محرّم سال 1383 از سوى امام خمينى (قدس سره) مأموريت يافتند که پيام ايشان را به آيت الله ميلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبليغاتى روحانيون در ماه محرّم و افشاگرى عليه سياست هاى امريکايى شاه و اوضاع ايران و حوادث قم، برسانند. ايشان اين مأموريت را انجام دادند و خود
شورای انقلاب اسلامی:
مسلماً پس از مقام رهبری یکی از مهمترین ارکانی که در پیروزی انقلاب و اداره آن پس از پیروزی نقش اساسی داشته است، شورای انقلاب اسلامی است.
آیت الله العظمی خامنه ای در مورد اعضا شورای انقلاب می فرمایند: (البته شورای انقلاب به مقتضای مصلحت روز، افراد دیگری را هم پذیرفت که دارای خطوط سیاسی دیگری بودند و به تدریج چهره آنها روشن گردید
اما آن گروه که پایه و اساس انقلاب بودند و حافظ اصول و حدود و معیارها بیشتر همین برادران بودند.
اینها با همه سختیهایی که کار با افراد لیبرال و مهره هایی
رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید على خامنه اى فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینى خامنه اى، در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگى حجت الاسلام حاج سید جواد خامنه اى مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینى، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معناى عمیق قناعت و ساده زیستى را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند.
تفكري كه مدتي است در ميان برخي از مردم ايران رواج يافته است،مساله حمايت از آمريكايي ها مي باشد.متاسفانه در اثر تبليغات گسترده رسانه هاي غربي در چند سال اخير و فعاليت نيروهاي داخلي غربزده در كشور،موجب شده است كه عده اي از مردم ايران اينگونه پندارند كه هدف آمريكايي ها در ايران، تامين منافع مردم است.
اما جنگ نظامي آمريكا عليه عراق پاسخي بود براي اين عده كه بدانند آمريكا به چه مي انديشد.آمريكايي ها با وعده هاي دروغين خود و با شعار ايجاد دموكراسي در عراق به كشتار زنان و كودكان عراقي دست زده اند.من به شما عرض مي كنم؛ آمريكايي ها به جز تامين منافع خود به چيز ديگري نمي انديشند.
پس چارچوب هاي درست بايد احيا شود. منتها با محتوايي متعالي و محتوايي كه انقلاب دنبال آن بود و روح انقلاب در اين محتوا بايد تجلي پيدا كند. ولي الان روح انقلاب در شكستن قالب ها و عدم جايگزيني قالبهاي جديد تجلي پيدا كرده است. بنابراين چه بسا كه همان روح سابق هم استمرار پيدا كرده است. يعني در نظامهاي اداري ما همان روح آمرانه يا روح تصميمگيريهاي اقتدارطلبانه استمرار دارد و هر كس كه رييس بشود همانطور عمل خواهدكرد. ولي ديگر قالبي وجود ندارد. يعني به جاي اينكه قالب حفظ بشود و روح آن عوض بشود روح حفظ شده و قالب عوض شده و شكسته شده است.