گفتوگو با دكتر سيد محمد امين قانعيراد در خصوص بحرانهاي اجتماعي
در را كه باز كردم مردي از پشت پنجره طبقه هفتم ساختمان به خيابان خيره شده بود، اتاقي سه در چهار. روي ميز آشفته و شلوغ بود،عين قفسه كتابها و ذهن درگير او.
اين ذهنيت آشفته، آيينهيي در برابر آشفتگيهاي اجتماعي بود. تلاش ميكرد به ذهنش نظم داده و آماده مصاحبه شود،آماده مصاحبه بود.
قرار شد تا با او كه دكتراي جامعهشناسي گرفته بود و در دانشگاه بارها و بارها براي همنسليهاي من صحبت كرده بود در مورد خودمان يعني نسل سوميها به گفت و گو بنشينيم.
آقاي دكتر قانعيراد اگر اجازه بدهيد
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد